سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 559814

  بازدید امروز : 84

  بازدید دیروز : 99

ناب - طالب پور

 
[ و به کسى که در محضر او أستغفر اللّه گفت ، فرمود : ] مادر بر تو بباید گریست مى‏دانى استغفار چیست ؟ استغفار درجت بلند رتبگان است و شش معنى براى آن است : نخست پشیمانى بر آنچه گذشت ، و دوم عزم بر ترک بازگشت ، و سوم آن که حقوق مردم را به آنان بپردازى چنانکه خدا را پاک دیدار کنى و خود را از گناه تهى سازى ، و چهارم اینکه حقّ هر واجبى را که ضایع ساخته‏اى ادا سازى و پنجم اینکه گوشتى را که از حرام روییده است ، با اندوهها آب کنى چندانکه پوست به استخوان چسبد و میان آن دو گوشتى تازه روید ، و ششم آن که درد طاعت را به تن بچشانى ، چنانکه شیرینى معصیت را بدان چشاندى آنگاه أستغفر اللّه گفتن توانى . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: حمید طالب پور ::: سه شنبه 90/11/18::: ساعت 12:11 صبح

به نام خدا

چگونه انسان مسیر صعب العبور وناهموار زندگی دنیا را که یکی از مراحل تکامل وقرب است ،بپیماید .بی شک تا راهنمایی از سوی خالق هستی نباشد ،طی طریق ،محال می نماید ،تنها کسی که همه ی مسیر را پیموده وخود به کمال رسیده می تواند راهنما باشد .

در آستانه ی بزرگترین رویداد سیاسی ،اجتماعی وفرهنگی کشور عزیزمان (انتخابات)،پای درس بهترین راهنما می نشینیم تا راه درست زندگی  وزندگی درست را بیاموزیم ، منش وروش زندگی فردی واجتماعی را، نصب العین قرار دهیم و در این بازار مکاره ی سرد سیاست زدگی ها وکم ارجی اخلاق وتقوی ،به مدد این خورشید عالمتاب ،راه روشن وگرم زندگی سعادتمندانه را بیابیم وبه تمام معنا زنده باشیم نه مرده ی متحرک .

 سلسله دروس «مواعظ بالغه»(پند های رسا)

توسط : آیت العظمای حق مولای متقیان امیر مؤمنان علی علیه السلام

جلسه ی اول

تصویر اصلی را ببینید

  

  

   بسم الله الرحمن الرحیم     
    
   رُوِىَ اَنَّ صاحِباً لاَِمیرِالْمُوْمِنینَ عَلَیْهِ السَّلامُ یُقالُ لَهُ هَمّامٌ، کانَ رَجُلاً عابِداً،
  
فَقالَ لَهُ: یا اَمیرَ الْمُوْمِنینَ صِفْ لِىَ الْمُتَّقینَ حَتّى کَاَنّى اَنْظُرُ اِلَیْهِمْ. فَتَثاقَلَ عَلَیْهِ السَّلامُ 

عَنْ جَوابِهِ ثُمَّ قالَ: یا هَمّامُ: اِتَّقِ اللّهَ وَ اَحْسِنْ فـَ «اِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا
  
وَالَّذینَ هُمْ مُحْسِنُونَ» فَلَمْ یَقْنَعْ هَمّامٌ بِهذَا الْقَوْلِ حَتّى عَزَمَ عَلَیْهِ

 فَحَمِدَ اللّهَ وَ اَثْنى عَلَیْهِ وَ صَلّى عَلَى النَّبِىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ثُمَّ قالَ :
  
{اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ حینَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً
 
عَنْ طاعَتِهِمْ، آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ، لاَِنَّهُ لاتَضُرُّهُ مَعْصِیَةُ مَنْ عَصاهُ،
 
وَ لاتَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ اَطاعَهُ. فَقَسَمَ بَیْنَهُمْ مَعایِشَهُمْ، وَ وَضَعَهُمْ مِنَ
 
الدُّنْیا مَواضِعَهُمْ. فَالْمُتَّقُونَ فیها هُمْ اَهْلُ الْفَضائِلِ، مَنْطِقُهُمُ
 
الصَّوابُ، وَ مَلْبَسُهُمُ الاِْقْتِصادُ، وَ مَشْیُهُمُ التَّواضُعُ. غَضُّوا
 
اَبْصارَهُمْ عَمّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ، وَ وَقَفُوا اَسْماعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النّافِعِ
 
لَهُمْ. نُزِّلَتْ اَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِى الْبَلاءِ کَالَّتى نُزِّلَتْ فِى الرَّخاءِ، وَ لَوْلاَ
 
الاَْجَلُ الَّذى کَتَبَ اللّهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ اَرْواحُهُمْ فى اَجْسادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْن

شَوْقاً اِلَى الثَّوابِ، وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ 

 عَظُمَ الْخالِقُ فى اَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ ما دُونَهُ فى اَعْیُنِهِمْ }.

گفته شد یکی از یاران پرهیزکار امام علی علیه السّلام به نام همّام گفت:ای امیر مؤمنان پرهیزکاران را برای من آنچنان وصف کن که گویا آنان را با چشم می‏نگرم.امام علیه السّلام در پاسخ او درنگی کرد و فرمود «ای همّام از خدا بترس و نیکوکار باش که خداوند با پرهیزکاران و نیکوکاران است» امّا همّام دست بردار نبود و اصرار ورزید، تا آن که امام علیه السّلام تصمیم گرفت صفات پرهیزکاران را بیان فرماید.پس خدا را سپاس و ثنا گفت، و بر پیامبرش درود فرستاد، و فرمود:

پس از ستایش پروردگار همانا خداوند سبحان پدیده‏ها را در حالی آفرید که از اطاعتشان بی‏نیاز، و از نافرمانی آنان در امان بود، زیرا نه معصیت گناهکاران به خدا زیانی می‏رساند و نه اطاعت مؤمنان برای او سودی دارد، روزی بندگان را تقسیم، و هر کدام را در جایگاه خویش قرار داد.

- سیمای پرهیزکاران

امّا پرهیزکاران در دنیا دارای فضیلت‏های برترند، سخنانشان راست، پوشش آنان میانه روی، و راه رفتنشان با تواضع و فروتنی است، چشمان خود را بر آنچه خدا حرام کرده می‏پوشانند، و گوش‏های خود را وقف دانش سودمند کرده‏اند، و در روزگار سختی و گشایش، حالشان یکسان است.و اگر نبود مرگی که خدا بر آنان مقدّر فرموده، روح آنان حتی به اندازه بر هم زدن چشم، در بدن‏ها قرار نمی‏گرفت، از شوق دیدار بهشت، و از ترس عذاب جهنّم.خدا در جانشان بزرگ و دیگران کوچک مقدارند./.

ادامه دارد – طالب پور


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

درباره خودم

 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک